کتاب سا

گزیده ای از اشعار:
به جای گیر و بندها کمی کمک به دست باش
به فکر چاره ای چنین، چنان که چاره هست باش
تو شعله شعله آتشی، چراغ “کوهِ سرکشی”
اگر چه دل شکسته ای ولی شکسته بست باش
به شر و جنگ آدمی همیشه گرگ آدم است
به جنگ با شبان گرگ همیشه بی شکست باش
چقدر رنج و دوبدو! چقدر نابرابری
به فکر آنچه نیست نه! به فکر آنچه هست باش
غریب آشنا تویی، میان قوم و خویش خود
اگر چه بی کسی ولی چو شیر کوه مست باش